در حالی که سلامت روان بخش اساسی از سلامت عمومی است، این حوزه همچنان در سایه بی‌توجهی نظام سلامت کشور قرار دارد. با وجود شیوع گسترده اختلال‌های روانی در جامعه، ارتقای سواد سلامت روانی و برنامه‌ریزی‌های مناسب از سوی وزارت بهداشت همچنان به چشم نمی‌خورد.

سلامت روان، فرزند ناتنی نظام سلامت: الزامات و چالش‌های وزارت بهداشت در بهبود وضعیت روانی جامعه

به گزارش سلامت نیوزبه نقل از ایرنا،انگ‌های اجتماعی درباره اختلال روانی در ایران و جهان وجود دارد؛ اما با قاطعیت می‌توان گفت که سواد سلامت مردم درباره اختلال‌های روانی پایین است و به طور مثال نمی‌دانند در صورت بروز چه علائمی و چه شرایطی باید به روانشناس مراجعه کنیم. هرچند پس از دوران کرونا به دلیل بروز اضطراب‌ها و تشدید اختلال‌های روانی در افراد، تا حدودی انگ مراجعه به روان شناس از بین رفت، اما همچنان بخش بزرگی از جامعه چنین نیازی در خود حس نمی‌کنند.

از طرفی موضوع ارتقای سواد سلامت نیز باید در دستور کار نظام سلامت قرار بگیرد و رسانه‌ها، صداوسیما و بیلبوردهای شهری و غیره باید به آموزش در حوزه سلامت روان کمک کنند؛ اما آیا چنین چیزی را مشاهده می‌کنید؟ آیا روی بیلبوردهای شهری یا در و دیوار مترو، خبری از عبارت‌های کوتاه و کمک کننده در حوزه سلامت روان است؟

کدام اختلال‌های روانی بیشتر مشاهده می‌شوند؟

نازنین آهنگری «دکترای روان شناسی بالینی» در پاسخ به پژوهشگر ایرنا درباره وضعیت سلامت روان در کشور می‌گوید: کار ارزشمندی در سال ۱۳۷۸ توسط دکتر نوربالا در زمینه بررسی سلامت روان ایرانیان انجام شد و از آن زمان تاکنون تغییر چندانی از نظر آمار مشاهده نمی‌شود؛ بر این اساس، شیوع اختلال‌های روانی در زنان حدود ۲۵ درصد و ۱۴ درصد در آقایان است و این نشان می‌دهد که زنان با توجه به نقش‌های مهمی که در جامعه دارند، نیازمند رسیدگی و توجه بیشتری هستند. از نظر شیوع اختلال روانی بر اساس محل سکونت نیز روستاها آمار بیشتری دارند که شامل ۲۱ درصد در روستا و ۲۰ درصد در شهرها است.

وی ادامه می‌دهد: بر اساس سن نیز در سنین بین ۲۵ تا ۴۴ سال که سن فعالیت اجتماعی و اقتصادی افراد است، میزان شیوع اختلال روانی بیشتر است و بعد از آن نیز محدوده ۱۵ تا ۲۴ سال که سنین فعال در تحصیلات و ورود به جامعه است، میزان شیوع بیشتر مشاهده می‌شود.

شیوع اختلال‌های روانی در زنان حدود ۲۵ درصد و ۱۴ درصد در آقایان است و این نشان می‌دهد که زنان با توجه به نقش‌های مهمی که در جامعه دارند، نیازمند رسیدگی و توجه بیشتری هستند

آهنگری با اشاره به تاثیر تحصیلات در بروز اختلال‌های روانی می‌گوید: از نظر سواد و تحصیلات نیز بر اساس آمارها، ۱۲.۸ درصد اختلال‌های روانی در افراد بی سواد وجود دارد. همچنین در مشاغلی مانند روان پزشکی، روان شناسی، مددکاری و پزشکی نیز بهتر است قبل از ورود افراد به این شغل‌ها، آمادگی‌های شخصیتی و روان شناسی بررسی شود؛ زیرا پس از ورود به این شغل‌ها، به دلیل اضطراب‌های فراوان شغلی، توان افراد برای ادامه کار گرفته می‌شود.

دکترای روانشناسی بالینی در پاسخ به این سوال که چه نوع اختلال‌هایی بیشتر در افراد مشاهده می‌شود نیز می‌گوید: بیشترین اختلال‌هایی که در مراجعه کنندگان مشاهده می‌شود، اختلال‌های اضطرابی، افسردگی و اعتیاد است. نکته مهم دیگر، تعارض در روابط زوجین است.

وضعیت اختلال‌های روانی در ایران مانند سایر کشورها است

مریم عباسی نژاد «متخصص روان پزشکی و دستیار فوق تخصصی کودکان و نوجوانان و کارشناس سابق دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت» نیز به پژوهشگر ایرنا می‌گوید: در مورد شیوع اختلال‌های روانی باید زاویه دید را اصلاح کنیم؛ بر اساس پیمایشی که در سال ۱۳۸۹ انجام شد، نزدیک به ۲۵ درصد جامعه دچار اختلال روانی است.
در دی ماه ۱۳۹۰ دکتر نوربالا پیمایش دیگری انجام داد که شیوع اختلال در ایران حدود ۳۰ درصد تخمین زده شد. البته از نظر شیوع و توزیع جنسیتی وضعیت اختلال‌های روانی در ایران مانند سایر کشورها است و در برخی کشورها میزان شیوع بیشتر یا کمتر تخمین زده می‌شود. اختلال روانی بیشتر در زنان نیز موضوعی جهانی است و به بیولوژی و هورمون‌های زنانه و فشارهایی است که به زنان وارد می‌شود.

وی در ادامه درباره شایع‌ترین اختلال‌های روانی در مراکز مختلف نیز بیان می‌کند: شایع‌ترین اختلال‌ها که در کلینیک‌ها مشاهده می‌شود، اختلال اضطرابی و افسردگی است. ولی در مراکز بیمارستانی به طور مثال بیماران دو قطبی و مانیا و خودکشی مشاهده می‌شوند. ولی در خیابان‌ها، بدتنظیمی خلق و فقدان کنترل هیجان مشاهده می‌شود. بنابراین باید شایع‌ترین اختلال‌های روانی را تفکیک کرد.
مسائل سلامت روان کشورهای در حال توسعه مشابه یکدیگر است. اگر کشوری دچار رکود اقتصادی یا افزایش بیکاری باشد، احتمال افزایش اختلال روان وجود دارد؛ اما منظور این نیست که می‌تواند به صورت انفجاری افزایش پیدا کند. حتی وقتی رشد اقتصادی وجود داشته باشد نیز ممکن است اختلال‌های روانی افزایش پیدا کند.

شایع‌ترین اختلال‌ها که در کلینیک‌ها مشاهده می‌شود، اختلال اضطرابی و افسردگی است. ولی در مراکز بیمارستانی به طور مثال بیماران دو قطبی و مانیا و خودکشی مشاهده می‌شوند. ولی در خیابان‌ها، بد تنظیمی خلق و عدم کنترل هیجان مشاهده می‌شود

متخصص روان پزشکی می‌گوید: نکته مهم این‌که تحصیل پایین ارتباط بیشتری با شیوع اختلال‌های روانی دارد. در بیشتر فوتی‌ها به اقدام کننده به خودکشی، تحصیلات دیپلم و کمتر از دیپلم است. به طور مثال اگر کشوری دچار رکود اقتصادی شده و بیکاری رواج پیدا کرده و خودکشی رخ داده، از طرفی در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا نیز امکان دارد شخص از محل کار خود اخراج شده و خودکشی کند. بنابراین نمی‌توان این دو را به یکدیگر ربط داد.

بیشتر آمارها مربوط به قبل از دوره کرونا است

عباسی نژاد می‌گوید: مطالعه‌های اپیدمیولوژی سلامت روان و خودکشی و بیشتر آمارها مربوط به قبل از دوران کرونا است و مطمئن باشید بعد از این دوران، میزان اختلال روان در جهان افزایش پیدا کرده است.
سازمان جهانی بهداشت ادعا می‌کند که شیب خودکشی در جهان کاهشی شده است. یک وقتی گفته می‌شد سالی ۸۰۰ هزار نفر به علت خودکشی فوت می‌کنند و الان این عدد ۷۵۰ هزار نفر گفته می‌شود. وقتی در داده‌های سازمان جهانی بهداشت بررسی می‌کنیم، آمار خودکشی درایران نزولی است.
این نزولی بودن به دلیل ارائه آمار نادرست نیست؛ نکته این‌جاست که سایر کشورهای منطقه اصلا هیچ آماری ارائه نمی‌دهند و آیا واقعا آمارهای آنها در سازمان جهانی بهداشت درست است؟ ایران یکی از کشورهایی است که داده‌های مربوط به خودکشی را جمع آوری می‌کند. اگر می‌گوییم مشکلات سلامت روان در ایران صعودی بوده، یکی از دلایل این است که شناسایی درستی انجام شده و در ۷ تا ۸ سال اخیر، شرایط اقتصادی دشوارتر شده و حتی می‌توان گفت شرایط تحریم نیز موثر است؛ ولی شاید اگر در شرایط تحریم نبودیم هم امکان داشت اختلال روانی در کشور رشد کند.

تاثیر مدرنیته بر رشد اختلال روانی

کارشناس سابق دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت می‌گوید: به طور کلی می‌توان گفت با مدرنیته، کاهش ارتباط اجتماعی، تکنولوژی، افزایش شبکه‌های اجتماعی، اختلال روانی رشد پیدا می‌کند. بنابراین دلیل مشاهده بیشتر اختلال‌های روانی، مسائل جهانی، مسائل خاص کشور و مدرنیته است. این موارد در سایر بیماری‌ها مانند دیابت نیز وجود دارد. سازمان جهانی بهداشت روش‌هایی را تعیین کرده و یکی از مهمترین روش‌ها، افزایش آگاهی و سرویس‌ها و خدمات و همچنین کاهش انگ اجتماعی است.

وی ادامه می‌دهد: یکی از مشکل‌های ما این است که به طور مداوم مشغول آگاه‌سازی خانواده‌ها هستیم که به طور مثال کودک یا نوجوان به روان پزشک مراجعه کند و اگر نیاز به دارو دارد، از دارو استفاده کند؛ بعد مشاهده می‌کنیم که دارو را قطع کرده و سراغ طب سنتی و دعا نویس رفته‌اند.

سلامت روان در مقایسه با سایر خدمات، با غفلت مواجه شده است

علی اسدی «دکترای روان شناسی سلامت و معاون سابق دفتر سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» نیز به پژوهشگر ایرنا می‌گوید: اولویت‌ها در نظام سلامت، آموزش سلامت، آموزش بهداشت محیط، بهداشت مادر و کودک، بیماری‌ها و غیره است و سلامت روان جزء نهم است. بنابراین تمرکز روی بیماری‌ها و بهداشت مادر و کودک بسیار بیشتر است. در دوران طرح تحول سلامت گفته می‌شد که سلامت روان، فرزند ناتنی نظام سلامت است و هر کجا می‌خواهد خود را مطرح کند، سلامت روان را پس می‌زنند. قطعا در زمینه سلامت روان در مقایسه با سایر خدمات پایه، غفلت‌های زیادی شده است.

وی ادامه می‌دهد: وقتی طرح تحول سلامت اجرا شد، از آن به عنوان انقلاب دوم سلامت روان در نظام سلامت یاد کردیم؛ انقلاب اول سلامت روان از سال ۱۳۶۴ تا زمانی بود که برنامه‌های سلامت روان به صورت آزمایشی از شهرضا در استان اصفهان و شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری و سپس در شهرستان ساوجبلاغ در استان تهران اجرا شد. در روستاها نیز روی برخی موارد مثل بیماریابی در حوزه سلامت روان تمرکز شده بود. وقتی جمعیت به سمت شهرها آمده بودند، باید سلامت روان در نظام سلامت نیز جدی‌تر گرفته می‌شد.

اسدی می‌گوید: حوزه سلامت روان از اجرای طرح تحول سلامت بیشترین استفاده را کرد؛ از همان زمان بود که بیش از ۲۰۰۰ نفر کارشناس سلامت روان وارد سیستم شده و خدمات سلامت روان وارد نظام شبکه شهری شد و ۴۰ تا ۴۵ درصد مردم در مناطق شهری امکان دسترسی به خدمات و بسته‌های سلامت روان را داشتند. ولی بعد از آن، غفلت‌هایی رخ داد و خدمات گسترش پیدا نکرد.

مهمترین اصل در سلامت روان، ارتقای آگاهی است

معاون سابق دفتر سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می‌گوید: بخشی از این کم توجهی به خدمات سلامت روان به منابع مدیران و برنامه‌ها بر می‌گردد؛ مهمترین اصل در خدمات سلامت روان، ارتقای آگاهی است. افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت روان نیز اصل مهم دیگر است. برنامه‌های بسیار خوبی در سال‌های گذشته طراحی شد که یکی از این موارد، پیشگیری از خودکشی بود.

وی ادامه می‌دهد: وقتی می‌گوییم برنامه‌ای در نظام شبکه ادغام شود، یعنی به فرد وابسته نیست و همواره باید اجرا شود. بعد از تغییراتی که در وزارت بهداشت اتفاق افتاد، بسیاری از برنامه‌هایی که با رویکرد پیشگیری و ارتقای سواد سلامت مطرح بود، کم و زیاد شد که با فلسفه اصلی سلامت روان در تناقض بود. برنامه‌هایی که در حال حاضر اجرا می‌شود، نمی‌تواند رسالت اصلی نظام سلامت و سلامت روان را پوشش بدهد و اگر قرار باشد اقدامی صورت بگیرد، باید برنامه‌های سلامت روان مجدد ارزیابی شده و مبتنی بر شواهد و نیازهای فعلی جامعه تعریف شود.

برنامه‌هایی که اکنون اجرا می‌شود، نمی‌تواند رسالت اصلی نظام سلامت و سلامت روان را پوشش بدهد و اگر قرار باشد اقدامی صورت بگیرد، باید برنامه‌های سلامت روان مجدد ارزیابی شده و مبتنی بر شواهد و نیازهای فعلی جامعه تعریف شود

اسدی می‌گوید: وقتی سواد سلامت روان جامعه پایین است، باید به گلوگاه‌ها برگشت؛ عدم توجه رسانه‌ها و کم توجهی رسالت نظام آموزشی کشور یعنی مدرسه‌ها دلیل این پایین بودن سواد سلامت روان است. این زنگ خطر جدی محسوب می‌شود. وزارت بهداشت و دفتر سلامت روان روی مواردی تمرکز کرده که نیازهای فوری گروه هدف نیستند؛ نه این‌که موارد مناسبی نباشند، اما نیازهای امروز جامعه نیست.

وی ادامه می‌دهد: روی کدام بیلبورد در پایتخت موضوعی مرتبط با سلامت روان مشاهده می‌کنید؟ این وظیفه شهرداری است که به این موضوع توجه کند و نباید هزینه‌ای بابت این موضوع از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دریافت کند و باید نشانه‌های اختلال روانی به مردم معرفی شود تا در صورت مشاهده این نشانه‌ها، به متخصص سلامت روان مراجعه کنند. نگاه بازاری به سلامت و آموزش، اتفاقی است که متاسفانه مشاهده می‌شود.

جمع بندی

این‌که بدون پیمایش و بدون در نظر گرفتن اختلال‌های روانی مختلف در کلینیک‌های خصوصی یا بیمارستان‌های روان پزشکی، برنامه‌هایی از طرف نظام سلامت تدوین شود که مبتنی بر نیازهای جامعه نیست، دردی را دوا نخواهد کرد. بلکه باید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در این دوره ابتدا با مشورت استادان حوزه سلامت روان از طیف‌های مختلف، بازنگری جامع و کاملی نسبت به برنامه‌های اجرایی در این زمینه داشته باشد و حتی برنامه‌های ابلاغ شده‌ای که به تازگی با تغییرهایی همراه بوده و چندان ارتباطی با نیاز جامعه نداشته را هم منوط به بازنگری کند.

از طرفی نظام سلامت باید با همکاری بین بخشی در راستای ارتقای سواد سلامت جامعه در حوزه سلامت روان اقدام کند. در این مسیر، رسانه‌ها همانند دوران کرونا می‌توانند همراهی مناسبی با نظام سلامت داشته باشند؛ اما این به تنهایی کافی نیست و باید حتی در فیلم‌ها و سریال‌ها نیز به موضوع سلامت روان به طور علمی پرداخت شود.
هرچند در برخی سریال‌ها حضور یک روانشناس مشاهده شده، اما آن‌قدر اطلاعات نادرست به مخاطب داده می‌شود که نبودنش بهتر از بودنش است. در واقع اگر قرار است در فیلم یا سریالی به نوعی به موضوع سلامت روان پرداخت شود، باید مشاور صاحب صلاحیت در این حوزه حضور داشته باشد تا اطلاعات درستی به مخاطب ارائه و در راستای ارتقای سواد سلامت کمک کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha